English | Persian
وبلاگ  |  زندگینامه  |  پیشینه کاری   |  پروژه کیش   |  دیدگاهها   |  فعالیتهای فرهنگی اجتماعی   وب سایت   لینک ها
   

گفتگوي مجله حمل و نقل با مدير عامل پيشين منطقه آزاد كيش محمد رضا يزدان پناه ،  بهار ۱۳۸۱

سال پيش که کيش را ترک کردم، سعي کردم درباره آن و آينده اش اظهار نظر نکنم . چرا که تاوان آباداني کيش را طي يک سال گذشته به سختي داده ام ، محمدرضا يزدان پناه فدائي مدير عامل پيشين منطقه آزاد کيش سال گذشته کيش را ترک کرده است با هر مدير سرمايه گذار که صحبت مي کنيم، ذکر خيري از تلاش هاي ايشان بر زبان مي آورد، بعضي ها مي گفتند((کيش مثل فرزند يزدان پناه بوده است.)) با نظر ايشان آشنا شويد.
پس از جنگ، سياست هايي پيش گرفته شد تا سازندگي شتاب بگيرد. در اين چارچوب مناطق آزاد تجاري و مناطق ويژه اقتصادي شکل گرفت. در راس اين مناطق مديران کارآمد بر سرکارآمدند و کشور را تکان اساسي دادند اين نيروهاي مديريت جاي چه کساني را تنگ کرده بودند که هر جا مي روند جلويشان را مي گيرند؟

نمي دانم که موضوع کاملا به اين گونه اي باشد که شما طرح کرديد اما به طور کلي تصور مي کنم اين موضوع ريشه در فرهنگ سياسي و مديريتي کشور دارد. کتاب جامعه شناسي نخبه کشي را که مطالعه ميکنيد ،می بينيد فرهنگ غالب به گونه اي است که مديران موفق و مستقل به نوعي از مرکز فعاليت ها و جريان ها کناره گيري مي کنند. اميدوارم اين گونه برخوردها از بين برود. من خودم را در مقابل بسياری از مديران باتجربه کشور که گوشه عزلت را انتخاب کرده اند، خيلي ناچيز مي دانم. بسياري از آنها به کارهاي کوچک و حقير مي پردازند براي آن که استقلال خود را از دست ندهند و روي اعتقاداتشان پا نگذارند. در هر شکل کشور ما متعلق به گروه خاصي نيست و همه ما آن را دوست داريم و به آينده آن فکر مي کنيم ما شايستگي آن را داريم که هميشه چشممان به زيبايي هاي آن سوي مرزهايمان نباشد. از اينکه بيش از يکصد هزار نفر از راه اشتغال ايجادشده در کيش زندگي مي کنند راضي و خشنودم. بنيادهاي زيربنايي کيش به گونه اي فراهم شده است که اگر مانعي به وجود نيايد، سير طبيعي پيشرفت خود را دارد و در کل برآيند توسعه اقتصادي آن صعودي است. هيچکس در اين کشور متوجه نشده که تميزترين، سالم ترين و منظم ترين نظام اداري در سازمان کيش ايجاد شده است . سازمان کيش در سال 79 موفق شد گواهي بين المللي ايزو9002 را براي تشکيلاتي با وسعت يک شهر اخذ کند ما نخستين سازماني بوديم که نظام اداري رايانه اي را مستقر کرديم که در آن کوچک ترين ذره تخلف نمي تواند از چشم مدير دور بماند. رانت و انحصار در اين نظام وجود ندارد و يکي از ويژگي هاي مهم منطقه آزاد کيش سالم بودن نظام اداري آن است.

با درايت و سياست مديريت قبلي شما در جزيره کيش سرمايه هاي هنگفتي از داخل و خارج از کشور جذب کيش شد، آيا چنين برخوردهايي با مديران مجموعه ها تاثير منفي روي سرمايه گذاران نمي گذارد؟

ترديد نداشته باشيد، به طور يقين برخوردهاي غيرمدبرانه و نابرابر با مديران تاثير منفي روي افراد شاغل در يک مجموعه مي گذارد. سرمايه گذاراني که در حال حاضر به جزيره آمده اند و سرمايه گذاري مي کنند، در مقابل ايرانياني که مقيم خارج از کشور هستند و سرمايه دارند عددهاي درشتي نيستند. هم اکنون تنها ايرانيان مقيم آمريکا ثروتي معادل 600 ميليارد دلار در اختيار دارند. ايرانيان از اقليت هاي مطرح در اروپا و آمريکا هستند و در شرايط کنوني حتي روي سياست هاي خارجي کشورهاي محل اقامت خود تاثير دارند. منتهي در کشور ما از استعداد افراد در شکوفايي کشور استفاده نمي شود و انديشه هايي کارساز و نو در مجراي صحيح هدايت نمي شود، بيشتر زير دست و پا له مي شوند. هنر اين نيست که در دوردست ها بنشينيم وقتي افراد اشتباهي را مرتکب شدند مچ آنها را بگيريم . هنر اين است که به افراد فرصت تجربه و رشد بدهيم، در اين مسير حتما اشتباه هايي هم وجود خواهد داشت. بايد به اين انديشيد که برآيند کارنامه يک مدير مثبت باشد. کساني که به خارج از کشور رفتند محيط کاربرايشان سالم بود و رشد کرده اند. استفاده از سرمايه گذاران ايراني مقيم خارج از کشور جرقه اي در کيش بود، اگر کار ادامه پيدا مي کرد، ده ها سرمايه گذار بزرگ را در جزيره پيدا ميکرديد. متاسفانه امنيت سرمايه گذاري مثل بسياري از ديگر مقولات، در کشور بيشتر معناي نظامي و پليسي يافته است. امنيت واقعي براي حضور سرمايه گذاران اول نيازمند مديريت جامع و داري اختيرات چندوجهي است و دوم قوانين و ضوابط مطالعه شده و قوام يافته است که به نظر نمي رسد ساختار مديريتي امروزه کشور چنين اجازه اي را به مديران بدهد. آنچه که ما در کيش انجام داديم مبتني بر مراقبت هاي مضاعف بود. ما حتي به هنگام ورود و خرج سرمايه گذاران در فرودگاه جزيره اي که مديريت آن را خودمان به عهده داشتيم ، آنان را تحت مراقبت غير محسوس قرار مي داديم تا مبادا به دليل تعدد نهادهاي مسئول، آزردگي پيش آيد. کيش و ايران استعدادهاي غني دارد که مي توان در آن کارهاي بزرگ انجام داد. هنوز زمان دعوت سرمايه گذاران بزرگ فرا نرسيده است. براي اين منظور بايد امنيت خيال براي سرمايه گذار فراهم شود. براي ايجاد امنيت خيال هم به مديريت کلان عادل و دانا در کشور نيازمنديم. براي نمونه وقتي امنيت خيال ايجاد مي شود که يک مدير، فاميل يا آشناي نزديک سرمايه دارش را براي سرمايه گذاري متقاعد کند و اگر غير از اين باشد بدانيد که جايي مشکل دارد و امنيت واقعي وجود ندارد.

از نظر موقعيت جهانگردي آينده کيش را چگونه ارزيابي مي کنيد؟

از آنجا که زيربناها براي جذب سرمايه گذار براي کيش از سوي دولت فراهم نشده بود، ناگزير جهانگردي به عنوان راه حلي که بتواند سرمايه هاي اوليه را براي ساخت زيربناها فراهم کند مطرح شد. اگرچه بعدها در برنامه سوم توسعه کشور کارکرد محوري کيش در صنعت جهانگردي مطرح شد، اما ما به عنوان اداره کنندگان بر اساس مطالعات اوليه و ظرفيت هاي کيش در موفقيت اين کارکرد براي آينده کيش ترديد نداشتيم. از اين رو اگر مانعي براي سيستم ايجاد شده در کيش به وجود نيايد، در آينده موفق است. آينده کيش را نبايد مجرد از کشور بدانيد. آينده کيش مثل هر نقطه ديگر از ايران با کشور گره خورده است. همان اندازه که من سعي کردم کيش را مجرد از کشور ببينم به همان اندازه صدمه خوردم و زيان شخصي ديدم. موقعي که صحبت از جهانگرد مي شود بيشتر مسائل اقتصادي مد نظر است و به عنوان يک اشتغال زايي و صنعت به آن نگاه مي شود. تا زماني که به نفت متکي هستيم کسي به دنبال جذب جهانگرد نيست ، تنها صحبت ها در حد شعار خواهد بود. معتقدم در کشور عزم لازم براي جذب جهانگرد وجود ندارد. درکيش وضعيت فرق مي کند سرمايه گذاري به گونه اي است که در هر صورت چرخ اقتصادي کيش مي چرخد. حتي فکر کرديم زماني که به نقطه اشباع رسيد راه زمين را باز کنيم . سال گذشته کلنگ بندر آفتاب را در ساحل گرزه در پس کرانه جنوبي نزديک به کيش زمين زديم. راه از بندر آفتاب تا جزيره کيش 17 کيلومتر خواهد بود. از بندر چارک تا اين اسکله را هم، جاده آسفالته ساختيم . در حال ساخت و ساز اسکله آفتاب بوديم که آفتاب مديريت ما در کيش غروب کرد. کار در دوره اي متوقف بود ولي هم اکنون به اين نتيجه رسيده اند که بايد اين راه را ساخت و کار دوباره در حال آغاز است.

براي آن که کيش به يک نقطه ايده آل برسد چه بايد کرد؟

پيش از هر چيز معتقد بوديم کار فرهنگي لازم است. ما در کشور تقريبا نمونه ديگري از شهري که کارکرد آن به طور جهانگردي باشد نداريم. اختلاف فرهنگ جامعه ميزبان و ميهمان بزرگ ترين مشکل مناطق جهانگردپذير در کشورهاي جهان سوم است که اين مشکل در ايران به دليل پاره اي سياست هاي ترويج شده پس از انقلاب ، تشديد شده است. تمامي تلاش ما در کيش کاهش اين اختلاف بود، که منجر به بسياري از حساسيت ها و کينه و بغض ها نيز شد. اما سرانجام اثبات شد که پرداختن به توسعه فرهنگي و انجام امور فرهنگي مالا به رشد اقتصادي منجر شده و موفقيت آميز است. 76درصد فعاليت هاي اقتصادي درکيش امروز در دست بخش خصوصي است. آيا شما نمونه ديگري نيز در کشور با اين درصد مي شناسيد؟ ما باور داريم که براي رسيدن به نقطه ايده آل بايد حتي الامکان تصدي دولت را کاهش داد و در واقع دولت را تنها به عنوان تنظيم کننده روابط مطرح کرد، نه صادرکننده مجوز . مردم خود بهتر مي توانند ظرفيت ها را به بهره وري برسانند.

مي دانيد که جزيره کيش به عنوان يکي از قطب هاي جهانگردي در کشور مطرح شده است، متاسفانه طي سال هاي اخير تعداد کمترمسافر و توريست به جزيره سفر مي کنند. براي بازگشت به دوران رونق چه بايد کرد؟

تا آنجا که من اطلاع دارم تعداد مسافران در حدود 800 هزار نفر در دو سال اخير ثابت مانده است . اما اين پرسش بجاست که چرا اين تعداد افزايش نيافته است ؟ يا چرا سهم درآمدهاي جزيره از جهانگردي نسبت به ديگر درآمدها افزايش نمي يابد؟ نظر من اين است که جمع سياست هاي کشور به اين امر اصرار ندارد . از سوي ديگر شما مي بينيد که دبي با سرعت رشد مي کند و با روش هاي مختلف جهانگرداني را که مي توانند به کيش سفر کنند جذب مي کند. به اين منظور شما در حاشيه اين گزارش مي توانيد تعداد پروازهاي ايران به دبي را با پروازهاي داخلي به کيش مقايسه کنيد. هواپيماي ((ملي)) ايران در هفته چند پرواز به کيش دارد و چند پرواز به دبي؟ دبي چه چيزي بيش از کيش براي جهانگردان دارد که اين همه پرواز به آن انجام مي شود؟ پاسخ اين پرسش ها راهکارهاي رونق بيشتر کيش را آشکار خواهد کرد.

آيا سرمايه گذاري هاي انجام شده در کيش توجيه اقتصادي خواهند داشت ؟

براي پاسخ بايد نخست دريابيم که توجيه اقتصادي طرح ها را چه تعيين خواهد کرد؛ عامل نخست سياست هاي کلان دولتي است که سمت و سوي سرمايه گذاري را مشخص مي کند. اگر اين جهت گيري به سمت بازرگاني گرايش پيدا کند، طبيعتا سرمايه گذاران نيز به همان سمت خواهند رفت. من اعتقاد دارم اگر شبکه خدمات مورد نياز جهانگردان تکميل شود، طرح ها توجيه خواهند داشت. جهانگرد تنها نياز به هتل ندارد . شما به موازات ساخت هتل نياز به سيستم حمل و نقل مدرن، فرودگاه مجهز، سيستم هاي تورگرداني، تنوع در فضاهاي گردشي و ديگر موارد داريد. اين ابزار بايد در اختيار بخش خصوصي قرار گيرد. چنانچه اين طرح ها اجرا شوند قطعا در برنامه ريزي ميان مدت، در ايران پس از صنعت نفت، مهم ترين طرح هايي که توجيه اقتصادي خواهند داشت، طرح هاي توسعه جهانگردي هستند.

مشکلات جذب بيشتر جهانگرد به کيش را چه مي دانيد؟

مشکل اصلي جذب جهانگرد را بايد در عدم اعتقاد سيستم مديريت کلان کشور به اين صنعت دانست. صنعت غالب ما صنعت نفت است و گرايش ها همه به آن سو است. ما به جهانگردي حتي به عنوان آلترناتيوي براي افزايش توليد ناخالص ملي و به عنوان عاملي براي حل بيکاري هم نگاه نمي کنيم. شايد تا نفت هست وضعيت همين باشد. ملاحظه کنيد با هر شوک ناشي از کاهش نفت بخشي از صنايع به جنبش مي افتند. از سوي ديگر مديريت در کشور مثل بسياري از ديگر موضوعات تبديل به مقوله اي سياسي شده است. براي مديريت بخشي همچون جهانگردي، توانايي هاي سياسي شايد ملاک مناسبي نباشد.

اشاره کرديد که تجربه کيش را مي خواهيد در جاي جاي ايران تکرار کنيد؟ با توجه به برخوردهاي موجود چگونه مي توان ايران را مانند کيش کرد؟

بسياري از کارهاي بزرگ کشور سليقه اي است. وقتي که مي گويم ايران را مثل کيش مي کنم نه اين که مانند آنجا بشود. زماني که ما وارد جزيره شديم هيچ مدنيتي در جزيره نبود. آب و برق و تاسيسات شهري در جزيره وجود نداشت، در سال 65 وقتي وارد جزيره شدم فکر کردم که آنجا آخر دنياست. کار کردن در کيش با آن شرايط بسيار دشوار بود. تمام مواد اوليه ساختماني را بايد از 400 کيلومتري جزيره تهيه مي کرديم. با اين سختي ها و بدون بودجه دولتي، تدابيري انديشيده شد که موجب شد مسافر به جزيره بيايد و در حقيقت گردش مالي جزيره موجب شد کيش آباد شود. کافي بود مسئوليت هماهنگي را برعهده مي گرفتيم و مسير را براي مردم باز مي کرديم، آنها خودشان به شيوه اي خود جوش راه پيشرفت را طي مي کردند. ولي در سرزمين اصلي که تمام تاسيسات زيربنايي و امکانات لازم وجود دارد و به يقين کارها بسيار آسان تر خواهد بود. اگر مقررات دست و پاگير برداشته شود و تنگ نظري ها نباشد، کشور ما از کيش آبادتر خواهد شد. ناهماهنگي هم اکنون در ساير مناطق آزاد تجاري و ويژه اقتصادي کشور به چشم مي خورد، به دليل نبود امنيت خاطر، عدم ثبات قوانين و مديران معتقد به اين قوانين است . وقتي در کيش ده بازار ساخته مي شود براي جذب مسافر بايد راه هاي دسترسي ساخته شود. پس اسکله مي خواهيد، بايد فرودگاه بزرگ تر شود تا هواپيماهاي بيشتري بتوانند بنشينند. وقتي يکي از اجزاي طراحي شده حذف مي شود، مطمئن باشيد طرح هاي تعريف شده قبلي دچار مشکل عدم هماهنگي خواهد شد.
 

 
وبلاگ  |  زندگینامه  |  پیشینه کاری   |  پروژه کیش   |  دیدگاهها   |  فعالیتهای فرهنگی اجتماعی   وب سایت   لینک ها
© 2009 YazdanPanah.com       Hosted by CyberPersia.com